ضیافت سراب شهوا بفرمان شاه عباس صفوی

کانون نویسندگان میر کانون نویسندگان میر کانون نویسندگان میر · 1404/3/16 02:30 · خواندن 7 دقیقه

در واپسین سال‌های سده دهم هجری قمری، شاه عباس صفوی در پی تثبیت سلطه مرکزگرایانه خود بر سرزمین‌های غربی ایران، به ترفندهای گوناگون در مهار خاندان‌های محلی چون خورشیدیانِ اتابکان پشتکوه و بازماندگان آن‌ها، موسوم به خانه نیدل و ... دست یازید. یکی از هولناک‌ترین و نمادین‌ترین وقایع این دوره، ضیافت سراب شهوا در شاپورخواست (خرم‌آباد امروزی) در ذی‌الحجه سال ۱۰۰۹ هجری قمری بود. در این ضیافت، به دستور مستقیم شاه عباس، هفتاد تن از سران و سرداران خاندان نیدل که به دعوت رسمی و با اطمینان از «خلعت سلطانی» گرد آمده بودند، به قتل رسیدند. این مقاله با بهره‌گیری از منابع تاریخی و روایات محلی، ابعاد سیاسی، نظامی و فرهنگی این ضیافت را تحلیل می‌کند و ...

مقدمه

در روند شکل‌گیری دولت صفوی، شاه عباس اول (حک: ۹۹۶–۱۰۳۸ هـ.ق) با هدف تمرکز قدرت، به سرکوب اشرافیت محلی و فرمانروایان نیمه‌مستقل اقدام کرد. یکی از خاندانی که در این روند آسیب فراوان دید، یکی از این سلسله ها، فرمانروایی ۴۵۰ ساله خاندان آل خورشید بود. میرقیصر خانه نیدل از چهره‌های شاخص این خاندان بود که در برابر فرمان شاه عباس به زانو درنیامد.


زمینه تاریخی و موقعیت خاندان خورشیدی

پس از تضعیف تدریجی اتابکان لر کوچک و تسلط شاه عباس صفوی بر خرم‌آباد، خاندان‌هایی چون خورشیدیان، با حفظ ساختار قبیله‌ای و قدرت محلی، همچنان در نواحی پیشکوه، لرستان، ایلام، پشتکوه و ده‌بالا دارای نفوذ نظامی و سیاسی بودند. خانه نیدل که در روایات محلی به نوادگان نیدل‌بیگ ابن شاهوردی‌خان نسبت داده می‌شود، به دلیل جایگاه استراتژیک در گذرگاه‌های پشتکوه و ارتباط با ایلات لر، مورد بی‌اعتمادی حکومت صفوی قرار گرفت.


ضیافت سراب شهوا

در ذی‌الحجه ۱۰۰۹ هجری قمری، شاه عباس با صدور دعوت‌نامه‌ای رسمی و اعطای خلعت به بزرگان خانه نیدل، آنان را به ضیافتی در سراب شهوا (واقع در دامنه‌های شرقی شاپورخواست، نزدیکی چناره‌های معروف) فراخواند. در این میهمانی، که به ظاهر برای جلب دوستی و بیعت بود، هفتاد تن از سران، امیران که نیمی از آنها فرزندان شاهوردی‌خان بودند گرد آمدند.

نام‌های ثبت‌شده در اسناد محلی عبارت‌اند از:

  • میرقیصر خانه نیدل ابن نیدل بیگ
  • جهانگیر بیگ ابن نیدل بیگ
  • نیدل بیگ ابن شاهوردی‌خان
  • جنگجو بیگ ابن شاهوردی خلن
  • قاسم‌بیگ خورشیدی
  • خنجربیگ
  • و بیش از ۶۰ نفر دیگر از بزرگان ایلات خرم‌آباد، ده‌بالا، میربگوند، و ایل بیات عراق.

در واپسین لحظات ضیافت، با اشاره پنهانی از سوی شاه عباس، سربازان قزلباش به مهمانان حمله‌ور شدند. بسیاری همان‌جا سر بریده شدند و شماری اندک که سلاح برکشیدند، جان به در بردند. از میان آنان، میرمظفر ابن شاهوردیخان با زخم‌های عمیق به یاری غلامان خود از میدان گریخت.

قیام سه‌ساله خورشیدیان (۱۰۰۶–۱۰۰۹ هجری قمری): نبرد برای بازپس‌گیری اقتدار ایلی

پیش از ضیافت مرگبار «سراب شهوا» در زی‌الحجه سال ۱۰۰۹ هجری قمری، منطقه لرستان و ایلام (پشتکوه و پیشکوه) به مدت نزدیک به سه سال، صحنه شورش گسترده‌ای از سوی خاندان نیدل و بازماندگان اتابکان لر کوچک بود. این قیام که به رهبری میرقیصر خانه نیدل، فرزند نیدل‌بیگ ابن شاهوردی‌خان (و از نوادگان شاهوردی‌خان بزرگ) آغاز شده بود، یکی از آخرین تلاش‌های سازمان‌یافته برای احیای اقتدار ایلی و طرد والیان منصوب صفوی در غرب ایران به‌شمار می‌رفت.

دلایل آغاز شورش

  1. خلأ قدرت پس از تضعیف اتابکان لر کوچک
  2. برکناری شاهوردی‌خان از قدرت و قتل عام بخشی از خاندان خورشیدی
  3. حضور والیان نظامی در مناطق لرنشین
  4. فشار مالیاتی، تبعیض در حکومت محلی، و مصادره اراضی ایلی

میرقیصر خانه نیدل به همراه سرکردگانی چون:

  • جهانگیر بیگ ابن نیدل بیگ
  • نیدل‌بیگ ابن شاهوردی‌خان
  • جنگجو بیگ ابن شاهوردیخان
  • و چند تن از امرای ده‌بالا و سرداران ایلات گرم‌سیری و هزاره،

در منطقه‌ای گسترده از صحنه و ایوان تا شاپورخواست و سیمره، به مقابله با والیان منصوب شاه عباس پرداختند.

تسلط قیام بر منطقه

در فاصله سال‌های ۱۰۰۶ تا ۱۰۰۹ هجری قمری، مناطق زیر عملاً از کنترل دولت صفوی خارج شد:

  • بخش‌هایی از شاپورخواست (خرم‌آباد امروزی)،
  • مناطق ده‌بالا،
  • طوایف گرم‌سیری، باولی، ترهان، مهران، و پشتکوه علیا،
  • بخش‌هایی از ایلام و نواحی مرزی با عثمانی.

در این دوره، حکومت موازی ایلیاتی با محوریت خاندان خورشیدی شکل گرفت. دفاتر مالیات و نیابت شرعی محلی تعطیل شده بود و فرمان تنها از خیمه و درفش نیدلیان به سرکردگی میرقیصر خانه نیدل فرزند دلیر و جاه طلب نیدل بیگ ( میرنیدل ) ابن شاهوردیخان خورشیدی صادر می‌شد.

سرانجام قیام و نقش شاه عباس

با افزایش تهدید حکومت، شاه عباس صفوی در سال ۱۰۰۹ هجری قمری دست به فریب سیاسی زد: وی سران قیام را تحت عنوان ضیافتی رسمی در «سراب شهوا» دعوت کرد. این دعوت‌نامه با مهر طلایی دربار صفوی و قول امان کتبی صادر شد. اما در میانه مجلس، به دستور مستقیم شاه عباس، ۷۰ تن از سرکردگان و بزرگان قیام گردن زده شدند. میرقیصر خانه نیدل نیز در همانجا کشته شد.

تنها بازماندگان این فاجعه، امیرسیف میرمظفر و چند غلام درباری بودند که با زحمت فراوان گریختند و میرمظفر پس از عبور از کوهستان‌های پشتکوه، به خاک عثمانی پناه برد.


پیامدهای قیام 

  1. پایان رسمی نفوذ بازماندگان اتابکان در ساختار نظامی لرستان
  2. تحکیم کنترل صفویان بر ایلات گرم‌سیری، هزاره
  3. برچیده شدن هسته‌های مقاومت قومی و برچسب زدنِ «متمرد» به خانواده‌های شورشی
  4. مهاجرت بخشی از بازماندگان به خاک عثمانی و عراق عرب

بازگشت میرمظفر و تثبیت قدرت در ده‌بالا: حکم امیرالامرا و نقش سیاسی تازه

در پی میانجی‌گری هوشمندانه زیوربیگم و مذاکره‌های درباری، شاه عباس صفوی در سال ۱۰۱۰ هجری قمری به درخواست وی تن داد و شرط بازگشت میرمظفر را پذیرفت. این شرط، که در تاریخ ایلات لر به‌عنوان «نظارت بدون سلطه مستقیم» شناخته شده، عبارت بود از آن‌که:

«حکومت به نماینده‌ای از خاندان شاهوردی‌خان (حسین‌خان) واگذار شود، اما میرمظفر ناظر رسمی و عالی‌رتبه حکومت بر مردم باشد.»

شاه عباس در قبال این درخواست، که به‌زعم او فرمانبرداری و خویشتن‌داری سیاسی میرمظفر را نشان می‌داد، با صدور حکمی رسمی، او را به عنوان:

  • امیرالامرا و رئیس کل طوایف ده‌بالا
  • نماینده صفویان در مجمع طوایف گرم‌سیری (گرمسیران شمالی پشتکوه امروزی)
  • نماینده ولایت والی در پایتخت محلی (شاپورخواست/خرم‌آباد)
  • و رئیس مجلس سه نفری والی

منصوب کرد.

این حکم نه‌تنها وجهه‌ای تازه به خاندان خورشیدی بخشید، بلکه بازتعریف قدرت محلی در چارچوب دولت صفوی نیز بود. میرمظفر از این پس، به‌جای فرمانروایی مطلق‌العنان ایل، نقش ناظر، مشاور و هماهنگ‌کننده ایلات تابعه صفوی را به‌دست گرفت و در عین حال، نفوذ مستقیم در عزل و نصب حکام تابع داشت.

ساختار "مجلس سه نفری والی"

در منابع محلی و دست‌نوشته‌های خاندان خورشیدی، از نهادی به نام مجلس سنه نفری والی یاد شده است؛ مجمعی متشکل از سه نماینده عالی‌رتبه در خرم‌آباد که وظیفه داشتند در موارد زیر به والی یا نماینده شاه مشورت و نظارت دهند:

  1. تنظیم روابط میان ایلات و حکومت مرکزی
  2. داوری در دعاوی میان طوایف و حکومت
  3. گزینش و تأیید حکام محلی در چارچوب شاهنشاهی

میرمظفر به‌عنوان رئیس این مجلس، در واقع قدرتِ نرم سیاسی و مشروعیت عرفی ایلاتی را در دست داشت، گرچه رسماً والی نبود.


جمع‌بندی تحلیلی

فرایند ضیافت شهوا تا بازگشت میرمظفر و تثبیت حکومت مشروطه‌وار در ده‌بالا، یکی از نمونه‌های نادر «چانه‌زنی ایلی» با قدرت مرکزی در ایران صفوی است. شاه عباس با بهره‌گیری از کشتار هدفمند، ساختار نخبگان محلی را برچید، اما با اعطای مناصب نظارتی به بازماندگان هوشمند و میانه‌رو، از بروز شورش گسترده جلوگیری کرد.

میرمظفر نمونه‌ای از سیاست‌ورزی در اقلیم خشم و خون است؛ او نه به اطاعت کامل فرو افتاد، نه در دشمنی مستقیم اصرار ورزید، بلکه در نقش واسطه، دیده‌بان و حافظ منافع قوم خود، در چارچوب حکومت صفوی ماند و تاریخ را به شیوه‌ای دیگر رقم زد.


پیامدهای تاریخی

ضیافت شهوا نه تنها نشان از سیاست خشن شاه عباس در مهار نخبگان لر دارد، بلکه سرآغاز افول سیاسی خاندان خورشیدی و تسلط کامل حکومت مرکزی بر لرستان و ایلام بود. این واقعه در حافظه تاریخی ایلات لر به عنوان خیانت با خلعت و ذبح با نان و نمک یاد شده و هنوز در مقام مرثیه در لحن‌های لکی و لری روایت می‌شود.


نتیجه‌گیری

ضیافت سراب شهوا نمونه‌ای عبرت‌آموز از تقابل مرکزگرایی مطلق با ساختارهای ایلی و بومی در ایران سده دهم و یازدهم هجری است. این واقعه نه‌تنها پاکسازی سیاسی خاندان خورشیدی را در پی داشت، بلکه موجب فرار، مقاومت و سرنوشت‌سازی شخصیت‌هایی چون میرمظفر در کوه‌های پشتکوه شد. امروزه بازخوانی این رخداد، می‌تواند در بازشناسی مناسبات قدرت در دوره صفوی و فهم هویت تاریخی ایلات لر و ایلامی نقشی مؤثر ایفا کند.


منابع و استنادها

اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم‌آرای عباسی.‌        مظفری، شهلا. امرای ماداکتو و قیام میرها. تهران: انتشارات مهرنگار، ۱۴۰۳.                                     میراث شفاهی ایل هزاره و ایل بیات عراق، گردآوری شده توسط انجمن پژوهشگران خرم‌آباد، ۱۳۹۹.                    نسخه خطی «ضیافت چناره‌های شهوای شاپورخواست»، محفوظ در آرشیو موزه ملی کویت، کد ۷۳/م                 .مصاحبه با خاندان خورشیدی، بخش زاگرس‌شناسی دانشگاه ایلام، ۱۴۰۰.